شهیدان حاج محمد رضا و محمد شیخ زین الدین
شهید حاج محمد رضا سال 1305 در محله ناران لواسان به دنیا آمد. نام پدرش محمد علی و مادرش سکینه خاتون حقگو است. فرزند اول خانواده است و سه برادر و چهار خواهر دارد. محمد علی شیخ زین الدین به علت کارمند بودن اداراه راه و ترابری در تهران محله نظام آباد خانه داشت و همراه خانواده به لواسان رفت و آمد می کرد.
شهید حاج محمد رضا نیز زمانی که به سن جوانی رسید، در اداره راه و ترابری استخدام .شد با خانم زکیه پاکتچی ازداوج کرد و همچون پدر؛ صاحب چهار پسر و چهار دختر شد و خود نیز همچون پدر فرزندانش را راهی جبهه کرد.
شهید حاج محمد رضا با فرزندان خود از طریق مسجد شريفيّة محله نظام آباد به فعالیت سیاسی پرداخت. وی اعلامیه و عکس امام خمینی (ره) را در بیرون اداره تکثیر میکرد و مخفیانه به محل کارش میبرد. به همین دلیل به عنوان فعال سیاسی از اداره اخراج شد و توسط ساواک تحت تعقیب قرار گرفت. سرانجام هنگامی که گوشه تابوت شهید تفرشی را گرفته بود و همراه مردم تشییع شعار میداد دستگیر شد.
شهید حاج محمد رضا پس از مدتی آزاد شد ولی به فعالیت خود در حد گسترده ادامه داد و بارها به زندان رفت تا اینکه انقلاب پیروز شد با تشکیل سپاه پاسداران در آن نهاد عضو گردید. در سال 1358 به اتفاق جمعی از براداران سپاهی و زیر نظر شهید چمران به لبنان و سوریه رفت و دوره آموزش چریکی را گذراند. سپس با انتقال تجربیات خود در دو کشور پلی شد برای ارتقاء آموزش جوانان ایرانی و لبنانی. و تا آخر عمر به این کار ادامه داد. سرانجام در منطقه رامسر تاریخ 26/3/1365 حین آموزش به شهادت رسید. پیکر مطهرش با حضور با شکوه مردم از نقاط مختلاف ایران به خصوص مردم لواسان در جوار امامزاده فضل علی ابن موسی (ع) به خاک سپرده شد و مزارش زیارتگاه عاشقان راه شهادت شد. فرزند پنچم شهید حاج محمد رضا، محمد شیخ زین الدین، سال 1347 در محله نظام آباد به دنیا آمده است. شهید محمد تحصیلات خود را تا مقطع اول هنرستان در مناطق هفت تهران سپری کرد از طريق مسجد شريفيه وارد فعالیت بسیج شد و با هماهنگی پدر به جبهه های نبرد رفت و سرانجام هفت ماه بعد از شهادت پدر تاریخ 03/11/1365 در منطقه شلمچه به شهادت رسید.
فرزند شهید
پدر ما از ایام جوانی در فکر مردم بود یادم است ما در خانه فرش نداشتیم ولی پدرم به مردم کمک میرساند فامیل به مادرم میگفتند، چرا به همسرت اعتراض نمیکنی! مادرم در جواب میگفت: من قبولش دارم. راه و عقیده همسرم راه ائمه علیه السلام است. مادرم خوابهای زیبایی میدید نحوه شهادت برادرم را شب قبل از شهادش دید صبح برایمان تعریف کرد و گفت در بیابان بدن محمد را در بغل پدرم دیده که سر نداشت وقتی پیکر محمد را آوردند، دیدیم که خمپاره به حمجمه اش خورده است.
برادر مهدی حق گو:
پیرو فرمایش حاج آقا حبیبی بنده از نوجوانی افتخار این را داشتم که در خدمت این شهید بزرگوار کسب فیض کنم و از ایشان جز مردم داری و کمک به همه .ندبدم در اینجا خاطره ای از عموی عزیزم خادم الحسین حاج اسدالله حق گو را ذکر مینمایم . آن مرحوم می فرمودند در اوایل انقلاب شهید حاج محمد رضا شيخ زین الدین در یکی از دادگاههای خانواده اتاقی به عنوان رفع کدورت بين زوجهایی که قصد جدایی و طلاق داشتند، تأسیس کرده و از روی میزشان تا سقف اتاق جعبه های شیرینی گذاشته بودند و با این عمل بین آن زوجها را اصلاح کرده و با یک جعبه شیرینی کامشان را شیرین میکردند. این شهید والامقام در حق خیلی از بچه‌های محل، حق استادی دارند. بنده حقیر شاهد بودم که در اردوگاههای شهید باهنر و میرزا کوچک‌خان با هزینه شخصی برای بچه‌هایی که استطاعت مالی نداشتند و از شهرهای فقیر به اردو آمده بودند کفش و لباس تهیه میکرد. واگر از محاسن این بزرگوار بازهم بخواهم ذکر کنم مثنوی هفتاد من كاغذ خواهد بود و سرانجام آن شهید والامقام در حالی که سال ۶۵ برای آموزش راپل به رامسر رفته بودند جان خود را تقدیم جانان عالم کردند و در آن لحظه حقبر و فرزندانش و شهیدان کتابچی و محبی فر هم حضور
داشتیم.
خلاصه ای از فعالیتهای شهید محمدرضا شیخ زین الدین پس از پیروزی انقلاب
- رابط کمیته انقلاب اسلامی منطقه ۷ و کمیته مرکزی
-نماینده کمیته مرکزی در کلانتریهای ۱و۳ و ۶
-خبرنگار افتخاری روزنامه جمهوری اسلامی
- عضویت در انجمن اسلامی ایرانی تعاون با فلسطین
- عزیمت به کشور لبنان و فلسطین اشغالی در سال ۵۸ و شرکت در دوره های آموزشی رزمی چریکی و جنگهای نامنظم به مدت ۱۱ماه در شهرهای صور ، صيدا، تل زعتر ، صبرا و زهله
-احداث و تجهیز زمینهای رزمی در بعلبک لبنان و سوریه
- آموزش نیروهای مردمی بسیج در سازمان دفاع غیر نظامی سابق
- احداث و تجهیز زمین رزمی - موانع زمینی – پلهای هوایی و راپل و آموزش نیروهای بسیج و سپاه به درخواست شهید دکتر باهنر در اردوگاه شهید باهنر تهران
-احداث کارگاه و اجرای عملیات در استادیوم شهید شیرودی - برج آزادی- ساختمان کشاورزی - استادیوم ۱۲ هزار نفری - نمایشگاه بین المللي - استادیوم ۷ تیر - دربند و اردوگاه پرورشی رامسر
-آموزش راپل و هلی برد به اعضای تیپ موسی بن جعفر (ع) در منطقه خاش زاهدان
- آموزشهای تاکتیکی به فرماندهان سپاه در جنگلهای چالوس و نوشهر
- احداث و تجهیز زمینهای رزمی در پادگان امام علی (ع) – پادگان امام حسین (ع) - اردوگاه های رامسر-اصفهان-کردستان -خوزستان و سیستان و بلوچستان
فرازهایی از وصیت نامه شهید حاج محمد رضا
به نام خدا پاسدار حرمت خون شهیدان با درود و سلام به امام زمان (عج) و نائب برحقش امام عزیزمان و با درود به ارواح طیبه شهدا از صدر اسلام تا به امروز
به امید پیروزی رزمندگان و شفای مجروحين وجانبازان انقلاب و آزادی اسرای اسلام........
..... همسر باوفایم شما تنها نیستید خداوند با شماست هیچ گاه دست نوازش از سر فرزندانم بر ندارید امیدوارم با تربیت تو به فرزندانم
در آن دنیا شما از نیکوکاران باشید. ان شاء الله
فرزندان خوب و مهربان و با ایمانم احترام مادرتان را نگه دارید و با او بلند صحبت نکنید که من به مادرشما خیلی مدیونم شما در عوض با احترام و مهربانی این دین را ادا کنید. فرزندانم کوهی باشید و مانند کوه استقامت کنید با هم باشید و لحظه ای از یاد خدا غافل نباشید نمازتان را اول وقت بخوانید! امام را تنها نگذارید که هر چه داریم از او داریم.....
فرزندانم من به دستور خداوند متعال که میفرماید وما لكم لا تقاتلون....... عمل کرده ام.
عزیزانم شما را به خداوند یگانه که در این راه مرا راهنمایی کرد می سپارم خدا نگه دار!